ژست

ساخت وبلاگ

  آخر مجلس بود و مدیر تالار از مهمونها میخواست که سالن رو ترک کنند. عروس خانم میخواست به همراه دوستاش و دخترهای فامیلشون عکس یادگاری بگیره. دخترها که حدود بیست نفری میشدند کنار عروس ایستادند تا عکس دسته جمعی بگیرند. ازشون خواستم حالت معمولی داشته باشند و لبخند بزنند. یک دختر خانمی اون وسط ایستاده بود که دست به سینه شد و نگاهش رو هم به افق دوخت، درست مثل ژستهای دهه شصت و هفتاد.

 بعد از عکس همه دخترها به سرعت رفتند بیرون از سالن تاواسه عروس کشون آماده بشن. 

 همون دختر خانمی که ژست دهه شصتی گرفته بود اومد پیشم و گفت: میشه عکس دسته جمعیمون رو ببینم؟ گفتم: من دوربین عکاسی رو جمع کردم. دختر خانمه گفت: آخه میخوام ببینم اگه خوب نیفتادم دوباره عکس بگیرید. گفتم: من همون موقع عکس رو چک کردم خوب بود، بعدش هم همه دوستاتون رفتن شما با کی میخواهید عکس بگیرید؟ الان مدیر سالن ما رو هم از تالار بیرون میکنه. دختر خانمه با حرص گفت:  من همینجا هستم ببینم چجوری شما رو بیرون میکنن؟

 من که وسایلم رو برداشتم و از سالن رفتم بیرون.

 الان ژستها ساده و دوستانه هست. ژستی که این دختر خانم گرفته بود دیگه خیلی قدیمی شده، من که با دیدن عکسهای قدیمی با این ژست کلی میخندم. تصور کنید بیست تا دختر که خندان و صمیمی کنار هم ایستادند بعد یکی اون وسط چه ژستی گرفته!!!!

خاطرات پشت دوربین...
ما را در سایت خاطرات پشت دوربین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sanaz1359a بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 14:13